پیوندهای مفید

دنبال کننده ها

با پشتیبانی Blogger.

منشور وارسته

درپی توافق سازمان مجاهدین خلق ایران با سازمان ملل مبنی بر خروج از اشرف مشروط بر تضمین امنیت آن و حداقل های حول و حوش امنیت آنها در پروسه انتقال سالم تک تک آنها به کمپ لیبرتی ( مشروط بر اینکه کمپ لیبرتی با مشخصاتی باشد که آمریکا آن را تحویل عراق داد) ،  رژیم را غافلگیر کرد و به منظور انهدام طرح توافق سراسیمه عنصر وابسته به نظام، نخست وزیر عراق را به صحنه گسیل داشت تا نیت اصلی خود را بیان کند. مالکی در مصاحبه با وسائل ارتباط جمعی رژیم زیر قرار داد تفاهم با سازمان ملل زده و ضمن تهدید اشرفیان اظهار میدارد که برای  ۱۲۱  تن از آنها حکم جلب صادر کرده است. فهم این سیاست پیچیده نیست با عنایت به وحشت رژیم از اشرفیان قهرمان، لذا از منظر این مقوله است که نویسنده را بر آن داشت تا به تحلیل چرائی آن بپردازد.


(۱)
دراصول حکومتهای مستبد و اقتدارگرا در راستای مشروعیت بخشیدن به سلطه خویش همواره در تکاپو برای کسب مشروعیت برای خود بوده اند. لذا بدلیل حفظ قدرت، بعضأ تلاش مینمایند تا برای کسب مشروعیت و تعقیب مقاصد خود تظاهر به دمکراسی نموده که غالبأ ریسک زیادی به همراه دارد. ولی ازآنجائیکه حفظ نظام به هر قیمتی درالویت قراردارد، متحمل پیامدهای ناشی از آن میشوند. تاکتیک رژیم های استبدادی مشتمل است بر دو مقوله: الف- رعایت تشریفات قانونی، ب- تکیه بر منافع ملی. 
الف: تشریفات قانونی، تکیه بر انتخابات فرمایشی، چه در غالب انتخاب رئیس جمهور (اگر نظام جمهوری است) و انتخابات مجلس اگر سیستم پارلمانی است. مستبد منافع خود را به روشنی تشخیص میدهد. میداند که حکومت مشروع شالوده اش بر گزینش مردم، اراده عمومی بنا شده است. بطور مثال، آلمان نازی خود را مظهر دموکراسی آلمانی میدانست. سلطه هیتلر بر آلمان مشابه سلطه ولایت فقیه در ایران است. پس از مرگ پرزیدنت هیندنبورگ در اوت  ۱۹۳۴ بر طبق قانون اساسی جدید عنوان رئیس جمهور ملغی شد و مقام  واختیارات رئیس دولت با عنوان  ترکیبی و جدید فوهرر و صدر اعظم رایش به هیتلر اعطا شد. بدین ترتب کسی را یارای عزل و برکناری او نبود. وی با مجبور کردن ارتش، وزرا، دستگاه های دولتی و حتی قضائی به ادای سوگند وفاداری نسبت به خود به عنوان پیشوای کشور، از موقعیت جدید به سرعت سود جست. هیتلر به منظور تحکیم قدرت یک نیروی امنیتی – نظامی شخصی بنام ( اس-اس) ایجاد نمود.
البته این شیوه کسب وجاهت و مشروعیت با آسیب پذیری متعددی مواجه میشود که پل بروکر(۱) در کتاب خود، ( رژیم های غیر دمکراتیک )، پاره ای از مشکلات ذاتی را بر میشمارد که عبارت اند از:
۱ - آسیب پذیری نسبت به رقبای درون نظام که مزایای بیشتری را عرضه میدارند. ( رشد تضاد میان جناح احمدی نژاد با موسوی-کروبی در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۹).
۲ – آسیب پذیری عملکرد رژیم نسبت به عوامل بیرون از نظام که خارج از کنترل نظام قرار دارند. ( اپوزیسیون اصلی).
۳- افزایش و انباشت مطالبات مردم از نظام.
ب: تأکید بر منافع ملی، با توجه به اینکه مستبد مدعی حق قانونی و ایدئولوژیک برای ادامه فرمانروائی خود است، طبعأ منافع ملی ویترین جوری است تا در سایه آن منافع حاکمت تأمین گردد و از طرفی نیز ابزاری جهت تهییج که از اینطریق میتواند ملتی را به بازی گیرد. پروژه اتمی رژیم مثال بارزی است از تأکید بر منافع ملی.

(۲)
رژیم ولایت فقها به منظور خنثی کردن آسیبهای ناشی ازاستراتژی امنیتی خود، تقویت ارگانهای سرکوب به منظور تشدید کنترل خود بر جامعه را در دستور کار قرار میدهد. تقویت مالی و سیاسی سپاه، بسیج، لباس شخصیها و دیگرارگانهای سرکوب لازمه حفظ نظام است. قیام ملت در سال ۲۰۰۹ ، شکاف میان مردم و استبداد دینی را عمیقتر نمود. البته هزینه بسیارسنگینی را به رژیم تحمیل کرد. طبعأ پیامد آن بی اعتباری چه در سطح داخل و چه جهانی و حتمیت سرنگونی رژیم، از جمله دستاوردهای آن محسوب میشود. برملا شدن بیش از پیش چهره ضد انسانی و  ضدملی آخوندهای مستبد، ولی فقیه را ملزم نمود تا با تاکتیک پر هزینه ای به مقابله روی آورد تا بتواند برای مطیع کردن بوروکراسی دولتی و جامعه در حد گسترده ای بهره گیرد. استفاده از ابزار سرکوب، اعدام، دستگیری گسترده، شکنجه، شوی تلویزیونی دستگیری جاسوس اجنبی، شانتاژ و تهدید طرفهای بین المللی خود، تلاش جهت کشاندن بحران به بیرون از مرزهای ایران، تهدید به بستن تنگه هرمز که آبراه بین المللی است، گسترش مانورهای نظامی در خلیج فارس، دخالت در سرکوب مردم سوریه و حمایت از دیکتاتوری بشار اسد، دخالت در بحرین و یمن، تلاش به منظور بی ثبات کردن افغانستان و عراق، ژست ضد امپریالیستی و تور آمریکای لاتین به منظور نمایش ضد آمریکائی و بلاخره ادامه سیاست اتمی خود ازجمله تاکتیک رژیم برای گریز از بحران محسوب میشود.

(۳)
اما در کانون تمام دلنگرانی ها و معضلات داخلی و خارجی الیگارشی مذهبی، شورای ملی مقاومت و نیروی محوری آن سازمان مجاهدین خلق ایران قرار دارد. به عبارتی نیروئی که بیش از سه دهه است به کارزاربا ایلغار آخوندی برخاسته و پرچم شرف و مردم سالاری را برافراشته و البته در این مسیر پر رنج و پر تلاطم  ولی پر افتخار فدیه های سنگینی را پرداخته است. کاکل این مبارزه و مقاومت قهر آمیز اشرفیان قهرمان اند که بدلیل حضور غرور انگیز و شکوه مند آنها در جوار خاک میهن رعشه بر اندام دشمنان آزادی و استقلال ایران انداخته است. اقتدار و استواری اشرف شعله امید به آزادی را دردل تمامی آحاد ملت زنده نگه داشته است. به نحوی که موجب تحسین جهانیان شده است. اگر اشرف کانون استراتژیک نبرد میان عاشقان دمکراسی و مردم سالاری در ایران و غاصبان حق حاکمیت مردم است نه بدلیل احساسی و عاطفی بلکه مبتنی است بر داده های مشخص. اشرف نه به مثابه خاک کشور همسایه بلکه بدلیل تجمع و تمرکز انسانهای برجسته ایست که به صورت سمبلیک در اشرف تجلی میابند. این جنبش و نیروی محوری آن در اشرف، طی سی سال مقاومت همواره کوشیده است تا استبداد آخوندی نتواند چه در داخل و چه در خارج به تثبیت برسد. تا آنجا که به سهم خود از راس آن گرفته تا حتی نیروهای دور وسمپات از هر فداکاری کوتاهی نکرده اند. در این مسیر صد هزار جان عزیز فدیه راه آزادی شده است. روزی که شورای ملی مقاومت به پشتوانه نیروی محوری آن در اشرف نیات شوم رژیم در دستیابی به تسلیحات اتمی را فاش ساخت، مهمترین ضربه استراتژیک به استبداد ولایت فقیه وارد کرد. البته برملا شدن اهداف جنگ طلبانه وضد بشریت معاصر توسط مقاومت ایران، ناشی از احساس مسئولیتی است که این جنبش نسبت به  منافع ملی ایران و صلح جهانی دارد. اکنون دوران تعیین تکلیف مردم و مقاومت وجامعه جهانی با آخوندهای حاکم وارد دوران سرنوشت سازی میشود که سرنگونی نظام را چشم انداز نزدیک میتوان تخمین زد. رژیم غرق در بحران اقتصادی ناشی از اجماع جهانی در تحریم جمهوری اسلامی، به منظور خنثی سازی تهدید اصلی خود، روی اشرف متمرکز شده است. الویت رژیم در این راستا نابودی اشرفیان قهرمان میباشد. از دید رژیم سه سناریو مفروض است:
الف – سناریوی درگیری نظامی ، که فرض براین است که رژیم در قبال فشار اقتصادی جا نزند و  احتمال بدهدکه آمریکا چند سایت اتمی را مورد هدف قرار دهد. از آنجائیکه در این سناریو رژیم میتواند دوباره خود را باز سازی کند، پس تهدید سرنگونی محاسبه نمی شود مشروط بر آنکه اشرفی در مرز ایران نباشد.
ب – سناریو سیاست باز دارنده، که مفروض بر این است که آمریکا و اسرائیل میپذیرند که رژیم سلاح اتمی را کسب کند. از دید آخوندها پیامد این سناریو این است که  آمریکا تلاش میکند تا رژیم را بر اندازد و لذا اشرف در بد بینانه ترین فزض، با توجه تشکل و انسجام و عزم راسخ آن در امر سرنگونی تهدیدی  است بالقوه که بایستی خنثی شود.
ج – سناریو سیاست تسلیم و نوشیدن جام زهری دیگر، که پیامد آن با توجه به عدم مشروعیت و شکاف در حاکمیت، میتواند به سرعت راه به سرنگونی ببرد. خاصه آنکه اشرف نیز پا بر جا باشد. بدلیل رشد نارضایتی توده خشمگین و پتانسیل بالا و نفوذی که عنصر پیشرو و انقلابی میتواند در جوانان شور مبارزه را زنده کند، پس بودن در جوار خاک میهن تهدیدی است انکار ناپذیر. فراموش نشود که رژیم پذیرش این سناریو را در سال تجربه کرد و در پیشنهاد رسمی خود نابودی مجاهدین خلق را جزو شروط خود در سال ۲۰۰۳  به آمریکا اعلام نمود.
با عنایت به سناریوهای مفروض، تعیین تکلیف رژیم با اشرف در اولویت قرار میگیرد. ولی از آنجا که تهدید واقعی رژیم از حیطه کنترل او خارج است، لذا نقش مالکی برجسته میشود. ماموریت مالکی نابودی اشرف در مرحله اول، و چنانچه این پروژه موفق نبود، دستگیری تعدادی که رژیم لیست آنها را تهیه کرده و اخراج هرچه زودتر آنها از عراق، به چند دلیل:
اول -  احتمال وقوع یکی از از سناریوهای مفروض در چشم انداز نزدیک به جد محتمل است.
دوم – با توجه به توفیق مقاومت ایران، بخصوص فعالیت چشمگیر وموثر رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت خانم رجوی در خنثی کردن توطئه های رژیم و جلب حمایت بین المللی از حقانیت اشرف، خشم رژیم را برانگیخته  و با صرف هزینه هنگفت تلاش دارد تا با فعال نگه داشتن لابی خود در آمریکا ، وزارت خارجه را متقاعد سازد تا نام مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت از لیست سیاه دولت آمریکا خارج نکند تا دستاویزی برای مالکی شود تا اشرف رامورد تهاجم نظامی قرار دهد.
سوم -  با توجه  به رشد و بیداری توده های تحت ستم در خاورمیانه، و گرایش اتودینامک مردم به سمت مقاومت ، و شکست تزهائی که راه به استحاله نظامها میبرد در چارچوب خاورمیانه از یکسو واز سوی دیگر سرنگونی  به احتمال قریب به یقین متحد رژیم، بشار اسد، زنگ خطری که از دید رژیم پنهان نیست. مضافأ اینکه مقاومت ایران بیش از سه دهه است که  ، چنگ در چنگ رژیم است و پرچم ضد بنیاد گرائی را برافراشته است.
(۴)
با توجه به موقعیت ژئوپلتیک و استراتژیک منطقه و شاخص مهم این دوران، یعنی فروپاشی نظام های دیکتاتوری در خاورمیانه، استبداد آخوندی بدلیل ، عوامل تهدید زا در مرز ایران را تهدید ثبات و امنیت خود تلقی میکند، زیرا خود را در خطر می بیند. اظهارات اخیر نوری الملکی نخست وزیر عراق علیه موقعیت حقوقی رزمندگان قهرمان  درشهر اشرف و تهدید آنها، در راستای فقدان امنیت رژیم قابل تفسیر است. اعمال فشار ملاها بردولت عراق ناشی از تحلیل رژیم از چشم اندازی است که در آن قرار دارد و بیانگر آن است که مجاهدان مستقردر اشرف با تمام تضییعقاتی که علیه آن وجود دارد، و تمام توطئه های رژیم علیه آن، همچنان چون کوهی استوار در مقابل ایلغار آخوندی سرفراز ایستاده است، که در حقیقت ناشی از حقانیت مبارزه ایست که رسالت آن بدوش این مقاومت و این نسل گذاشته شده است. لذا در یک جمعبندی میتوان نتیجه گرفت که اشرف کانون استراتژیک نبرد میان خلق و ضد خلق میباشد. از دید مردم ایران، حماسه آفرینان شهراشرف، قلب تپنده آزادی خواهی و مردم سالاری می باشند.
 
۱- Paul Brooker, “Non-Democratic Regimes, Theory, Government and Politics,” Macmillan Press Ltd, ۲۰۰۰.

Blog Archive