پیوندهای مفید

دنبال کننده ها

با پشتیبانی Blogger.
اظهارات هوشیار زیباری در کنفرانس مطبوعاتی،۳۱ خرداد در تهران با همتایش در رژیم آدمخوار حاکم بر میهن چند نکته را روشن می کند. اول از همه یکبار دیگر اصل "کبوتر با کبوتر باز با باز" را در یک ژست عملی در معرض دید می گذارد. تنها کسانی که حاضرند در انظار عمومی، و نه فقط در تاریکخانه ها، با دولتمردان ایرانی دهن به دهن شوند آدم های دولت های عراقی و سوریه ای می باشند. تازه طرف عراقی که در ضمن کرد نیز می باشد که در مورد مذاکرۀ سر مجاهدین اشرف به زیارت رژیم اسلامی کردکُش رفته.
برای همجنسی ایرانی ها و عراقی های در حاکمیت کافی است به گفته های معاون وزیر حقوق بشر عراق که در اجلاس شورای حقوق بشر ملل متحد ۱۰خرداد گوش سپرد که فرموده بود: «ساکنان این اردوگاه به نیروهای عراقی که ... مأموریتشان کمک به برخی از کشاورزان بود حمله کردند و این حوادث منجر به مجروح شدن تعدادی از افسران عراقی و کشته شدن سه نفر از ساکنان این اردوگاه شد که خودشان را در تلاش برای جلب توجه افکار عمومی جهانی و قلب واقعیتها زیر چرخ خودروهای نظامی انداختند... ». به گفتۀ امام این یارو مجاهدین خلق از روز اول خودشان خودشان را شکنجه می کردند.
بنا به گفتۀ وزیر خارجۀ دولت مالکی «برخورد موضع دولت عراق در این زمینه انسان‌دوستانه است». شاید آقای وزیر به خاطر انسانیتش سراغ رژیم آدمخوار رفته تا مورد آیندۀ اپوزیسیون نظرشان را بپرسد.  تازه چند وقت دیگر، چهارم و پنجم تیر، "ان‏شاءالله" جلال طالبانی به دعوت‌ محمود احمدی‌نژاد در اجلاس بین‌المللی مبارزه با تروریسم در تهران شرکت خواهد کرد؛ وقتی میگم "کبوتر با کبوتر باز با باز"...
طرف عراقی احتمالا در نظر گرفتن قوانین بین المللی و خواسته های قانونی شهروندان اشرف در ظرفیتش نیست و دارد تمرین بی دنده و ترمزی می کند.  هنرجویان مدرسۀ ولی‌فقیه در سرسپردگی تام و تمام، گدا صفتی خویش را در برابر کسانی علم می کنند که با جان خویش از شرف انسان دفاع می کنند. آدم های دولتی عراق می توانند تا ته خط زیر عبای اخوندها بروند، اما اصلا حق ندارند که از کیسۀ خلیفه بخشیده و به دیگران نیز فراخوان دهند. هوشیار زیباری بداند که حرف و پیشنهاد او از بن باطل است چرا خوش رقصی او در تهران با سرشت مجاهد خلق اساسا در تضاد است. این امر تنها یک وظیفۀ اخص عقیدتی نیست، خط سرخی است که بالندگی مقاومت ملی و سرانجام پیروزمندش را رقم خواهد زد. من هنوز نمی دانم که آیا صلیب سرخ حاضر است در این نمایش وقیح شرکت کند، اما می دانم که اگر وارد بازی شود جز روسیاهی نصیبی نخواهد برد.
حرف شهروندان شهر زیبای اشرف بسیار ساده است: احترام به حقوقشان بر اساس قوانین موجود بین المللی. این حرف ساده را تنها رژیم آدمخوار آخوندی نمی فهمد و هر کس که تنش به تن او خورده باشد.
مجاهدین خلق از دیرباز، و مشخصا به   طور رسمی در تیرماه ۱۳۸۸خواستشان را برای بازگشت به میهن اعلان کرده اند. و اخیرا نیز چه خودشان و چه برخی از شخصیتهای بین المللی بی طرف وارد ریز خواسته های شهروندان اشرف شده و شرایط مذاکره برای راه حل اصولی ارائه داده اند. اگر دولتمردان عراقی از زیر قبای آخوندها سری به بیرون بزنند خواهند دید که اگرچه حل این مشکل آسان نیست، اما راه حل منصفانه و منطقی در دسترس است. قطعنامه های پارلمان اروپا خود شاهدی هستند بر این مدعا. اما به جای  اینکه عراقیها این جا و آنجا لغز بخوانند و مجیز آخوندها را بگویند باید بفرمایند که آیا می خواهند به قوانین بین المللی گردن بگذارند یا نه. آیا مبحث حقوق بشر در عراق جدید محلی از اعراب دارد یا نه. اگر دولت عراق و دولتمردان آن مردند و مدرکی دارند که مجاهدین خلق ایران چه در زمان رژیم سابق و بعد از آن قانون کشور عراق را زیر پا گذاشته اند بی درنگ انرا رو کند، و یا خاموش باشند و به حقوق آنها احترام گذارند. در غیر اینصورت دستشان در دست آخوندها رو خواهد شد.
و اما کشور گُندۀ ایالات متحدۀ امریکا باید به تعهداتش در قبال شهروندان اشرف گردن بگذارد. آخر مگر در ازای تحویل سلاح رزمندگان سلحشور ارتش آزادیبخش به آنها قول حفاظت نداده اید! آیا دولت اوباما واقعا نمی داند تنها راه برخورد با رژیم ایران پافشاری بر اصول است؟ آیا سازمان ملل متحد که از ریز جنایات انجام شده در عراق و در اشرف با خبر است نباید وارد میدان شود؟ آیا شورای امنیت ملل متحد نمی بایست به وحوش عراقی و ایرانی که از دو سال در حول و حوش اشرف اطراق کرده اند و پرسه می زنند هی زند؟
آیندۀ اشرف زیبا و سرنوشت ساکنان شجاع آن در قدم اول به ارادۀ آهنین خود آنها و مردم ایران برای تغییر وابسته است. اشرف جواب و نقدینۀ استراتژیک مقاومت ایران برای آزادی وطن است. می شود این استراتژی را قبول نداشت، اما نمی توان حق مقاومت را برای داشتن آن نادیده گرفت. اشک های "ننه من غریبم" برای انسان های مبارز اشرف موقوف! مقاومت ایران، همچنان که در اساسنامۀ شورای ملی مقاومت ایران درج شده، برنامه اش سرنگونی رژیم آزادی کُش است. اشرف جواب آن، این موضوع را قبل از همه و بیشتر از همه رژیم آخوندی درک می کند.  تظاهرات اعتراضی مردم ایران در پی انتخابات قلابی رژیم آخوندی و در جا زدن تاریخی کسانی که علیرغم میل و حقشان برای چند ساعت و چند روز در رأس آن قرار گرفتند و سرکوب لخت و خشن افسانۀ اصلاح طلبی رژیم آخوندی را بازهم دود کرد. در برابر دیگان مردم مبارز ایران یکبار دیگر دو راه  قرار گرفت: یا تحمل رژیم آزادی کُش اسلامی یا سرنگونی آن و پی ریزی ایرانی نو و دمکراتیک. سرکوب لخت و پیچیده، که تازگی ندارد، سر تمام شدن هم ندارد.
دولت حاکم بر عراق که از صفت منحصر به فرد وابستگی به رژیم آخوندی و امریکائی برخوردار است البته به طرف ایران کشش بیشتری دارد، این امر علاوه بر استعداد فردی دولتمردان عراقی به پشتکار انحصار طلبی آخوندی نیز بر می گردد. 
در تحلیل نهائی می توان حق نوکری یک رجل سیاسی را درک کرد، اما اگر او بخواهد آن را به دیگران تعمیم دهد غیرقابل تحمل می شود.
 ۳ تیر۱۳۹۰

esmail.mohades@tiscali.it

Blog Archive